نقل كرده كه میگويد در يك سفر با امام با هم به مكه مشرف میشديم ، ازمدينه خارج شديم و به مسجد الشجره رسيديم ، لباس احرام پوشيده بوديم ومیخواستيم لبيك بگوييم و رسما محرم شويم . همانطور سواره داشتيم محرممیشديم ، ما همه لبيك گفتيم ، من نگاه كردم ديدم امام میخواهد لبيكبگويد اما چنان رنگش متغير شده و آنچنان میلرزد كه نزديك است از رویمركبش به روی زمين بيفتد ، از خوف خدا . من نزديك شدم و عرض كردم :يا ابن رسول الله ! بالاخره بفرماييد ، چارهای نيست ، بايد گفت . به منگفت : من چه بگويم ؟ ! به كی بگويم لبيك ؟ ! اگر در جواب من گفته شد :" « لا لبيك » " آن وقت من چه كنم ؟ ! اين روايتی است كه مرحوم آقاشيخ عباس قمی و ديگران در كتابهايشان نقل میكنند ، و همه نقل كردهاند .راوی اين روايت چنانكه گفتيم مالك بن انس امام اهل تسنن است .همين مالك میگويد : ما رأت عين و لا سمعت اذن و لا خطر علی قلب بشرافضل من جعفر بن محمد چشمی نديده و گوشی نشنيده و به قلب بشر خطور نكردهمردی با فضيلت تر از جعفر بن محمد . محمد شهرستانی صاحب كتاب " الملل و النحل " و از فلاسفه و متكلمينبسيار زبر دست قرن پنجم هجری و مرد بسيار دانشمندی است . او در اينكتاب رشتههای دينی و مذهبی و از جمله رشتههای فلسفی در همه دنيا راتشريح كرده است . در يك جا كه از امام صادق نام میبرد میگويد : هوذوعلمغرير علمی جوشان داشت و ادب كامل فی الحكمة و در حكمت ، ادب كاملیداشت ، و زهد فی الدنيا و ورع تام عن الشهوات . فوق العاده مرد زاهد وبا تقوای |