جنگ عقايد در اين زمان ما میبينيم كه يكمرتبه بازار جنگ عقايد داغ میشود و چگونهداغ میشود ! اولا در زمينه خود تفسير قرآن و قرائت آيات قرآنی بحثهايیشروع میشود . طبقهای به وجود آمد به نام " قراء " يعنی كسانی كه قرآنرا قرائت میكردند و كلمات قرآن را به طرز صحيحی به مردم میآموختند . (مثل امروز نبوده كه قرآن به اين شكل چاپ شده باشد ) . يكی میگفت منقرائت میكنم و قرائت خودم را روايت میكنم از فلان كس از فلان كس ازفلان صحابی پيغمبر ( كه اغلب اينها به حضرت امير میرسند . ) ديگریمیگفت من [ قرائت خودم را روايت میكنم ] از فلان كس از فلان كس از فلانكس . میآمدند در مساجد مینشستند و به ديگران تعليم قرائت میدادند ، وغير عربها بيشتر در حلقات اين مساجد شركت میكردند ، چون غير عربهابودند كه با زبان عربی آشنايی درستی نداشتند و علاقه و افری به ياد گرفتنقرآن داشتند . يك استاد قرائت میآمد در مسجد مینشست و عده زيادی جمعمیشدند كه از او قرائت بياموزند . احيانا اختلاف قرائتی هم پيدا میشد .از آن بالاتر از تفسير و بيان معانی قرآن بود كه آيا معنی اين آيه ايناست يا آن ؟ بازار مباحثه داغ بود ، آن میگفت معنی آيه اين است ، واين میگفت معنی آيه آن است . و همين طور بود در حديث و رواياتی كه ازپيغمبر رسيده بود . چه افتخار بزرگی بود برای كسی كه حافظ احاديث بود ،مینشست و میگفت كه من اين حديث را از كی از كی از پيغمبر روايت میكنم. آيا اين حديث درست است ؟ و آيا مثلا به |