محكوم قانون عليت و مظهری از مظاهر آن است ، عاملی كه خود تجلی ارادهحق و مظهر خواست او و آلت اجرای قضا و قدر او نباشد يا از حوزه قانونعليت خارج بوده باشد و در مقابل آن عرض اندام كند ، تصور ندارد .پس تغيير و تبديل سرنوشت به معنی قيام عاملی در نقطه مقابل قضا و قدريا در جهت مخالف قانون عليت ، محال و ممتنع است . حقيقت ممكن و اما تغيير سرنوشت به معنی اينكه عاملی كه خود نيز از مظاهر قضا وقدر الهی و حلقهای از حلقات عليت است سبب تغيير و تبديل سرنوشتی بشود، و به عبارت ديگر ، تغيير سرنوشت به موجب سرنوشت و تبديل قضا و قدربه حكم قضا و قدر ، هر چند شگفت و مشكل به نظر میرسد اما حقيقت است .شگفتتر آنجاست كه قضا و قدر را از جنبه الهی در نظر بگيريم ، زيراتغيير قضا و قدر از اين جنبه ، مفهوم تغيير در عالم علوی و الواح و كتبملكوتی و علم الهی به خود میگيرد . مگر ممكن است در علم خداوند تغيير وتبديل پيدا شود ؟ ! اين شگفتی آنگاه به سرحد نهايی خود میرسد كه حوادثسفلی و مخصوصا اراده و افعال و اعمال انسانی را سبب تغييراتی و محو واثباتهايی در عالم علوی و برخی الواح تقديری و كتب ملكوتی بدانيم .مگر نه اين است كه نظام سفلی و عينی ناشی از نظام علوی و علمی ومنبعث از اوست ؟ مگر نه اين است كه عالم سفلی ، دانی |