كردهاند و منكر اصل ضرورت علی و معلولی - لااقل در مورد فاعل مختار -شدهاند . عدهای از دانشمندان جديد اروپايی نيز همان افكار معتزله را دراين مسأله ابراز داشتهاند و از " اراده آزاد " ، يعنی ارادهای كه تابعقانون عليت نباشد ، سخن گفتهاند و حتی ادعا كردهاند كه قانون عليت فقطدر دنيای مادی كه از اتمها تشكيل يافته صادق است ، اما اين قانون دردنيای روحی و در دنيای داخلی اتمها صادق نيست . ما در اينجا نمیتوانيمدامنه بحث را به قانون عليت بكشانيم ، جوينده را به پاورقيهای جلد سوماصول فلسفه و روش رئاليسم ارجاع میكنيم . اينجا همين قدر میگوييم علتاينكه دانشمندان جديد ، عموميت قانون عليت را مورد ترديد قرار دادهاند، اين است كه پنداشتهاند قانون عليت يك قانون تجربی است و آنگاه درمواردی كه تجربيات علمی بشر نتوانست روابط علی و معلولی را كشف كند وپديد آمدن معلولی معين را به دنبال علتی معين به دست آورد ، خيالكردهاند اين موارد از حوزه قانون عليت خارج است . اصولا اين فرض كه تمام قواعد و قوانين علمی بشر و تمام تصورات ذهنی ویاز احساس و تجربه سرچشمه میگيرد ، از بزرگترين اشتباهاتی است كهدامنگير بسياری از سيستمهای فلسفی غرب شده است و به مقلدان شرقی آنهانيز سرايت كرده است . بالجمله راه انكار عليت عمومی بسته است و با قبول آن ، اشكال سرنوشتغيرحتمی به جای خود باقی است ، خواه آنكه به جنبه الهی قضا و قدر قائلباشيم يا قائل نباشيم . خلاصه اشكال اينكه هر حادثهای - و از آن جملهاعمال و افعال بشر - از ناحيه علل و اسباب خود حتميت پيدا میكند ( قضا) و حدود و مشخصات و خصوصيات خود را نيز از ناحيه علل و اسباب وموجبات خود كسب |