گاهی مضحك است . برای نمونه به مندرجات ذيل توجه كنيد . در جلد اول تاريخ ادبی ادوارد براون صفحه 422 از كتاب تاريخ اسلام "دوزی ) ] مستشرق نامی هلندی درباره معتزله چنين نقل میكند : " چون درباره احكام شرع به تأمل و تفكر پرداختند طرفدار طريقه عقل واستدلال شدند . بدين طريق يكی از مطالب عمده آنها اين بود كه قرآن درواقع حادث است و خلق شده ولو اينكه اين حرف خلاف قول پيغمبر باشد ( 1) . میگفتند لازمه قديم و غير مخلوق بودن قرآن آن است كه دو موجود ازلی وابدی قائل شويم ، همينكه قرآن يعنی كلام خدا را در زمره مخلوقات به شمارآوريم ، ديگر نمیتوان آن را متعلق به ذات پروردگار دانست ، زيرا ذاتپروردگار لايتغير است " ( 2 ) . بدين طريق به تدريج اساس نزول وحی متزلزل گشت و بسياری پاورقی : . 1 اين مستشرق عاليقدر تلويحا میخواهد بفهماند كه اشاعره ، عقيده قديمبودن قرآن را از كلام پيغمبر اخذ كرده بودند و معتزله با توجه به اينكهپيغمبر اكرم چنين سخنی فرموده است ، چون اين سخن با عقل و منطق تطبيقنمیكرد ، آن را رد كردند . در صفحه 418 همين كتاب میگويد : " . . .عكس اين عقيده [ عقيده قابل رؤيت نبودن خداوند ] و همچنين قديم بودنقرآن و انكار خلق آن ، از عقايد سنت و جماعت [ اشاعره ] بود كه در همهامور از نص قرآن تبعيت میكردند و از تاويل كه مورد توجه و علاقهدشمنانشان بود ، خودداری داشتند " . در صورتی كه كوچكترين اشارهای درقرآن كريم به قديم بودن و مخلوق نبودن آن نشده است و در احاديث منسوببه رسول اكرم نيز حديثی كه نزد معتزله فیالجمله احتمال صحت انتساب بهرسول اكرم داشته باشد ، در كار نبوده است . . 2 مترجم محترم كتاب در اينجا در ذيل صفحه از طرف جناب آقایفروزانفر تذكر دادهاند كه : " عقيده به خلق قرآن ارتباطی با اين مطالبو استنباطات بیاساس نويسنده فوق ندارد " . |