آنچه در اين مقاله میتوان بحث كرد ، اين است كه به طور كلی دربارهحوادثی كه در جهان واقع میشود سه گونه میتوان نظر داد : يكی اينكه بگوييم حوادث با گذشته خود هيچ گونه ارتباطی ندارد ، هرحادثه در هر زمان كه واقع میشود مربوط و مديون اموری كه بر او تقدم دارند( چه تقدم زمانی و چه غير زمانی ) نيست ، نه اصل وجود او به امور قبلیمربوط و متكی است و نه خصوصيات و شكل و مختصات زمانی و مكانی و اندازهو حدود او مربوط به گذشته است و در گذشته تعيين شده است . البته با اين فرض ، سرنوشت معنی ندارد . سرنوشت هيچ موجودی قبلا ،يعنی در مرتبه وجود يك موجود ديگر ، تعيين نمیشود ، زيرا رابطه وجودیميان آنها نيست . مطابق اين نظر بايد اصل عليت را يكسره انكار كنيم وحوادث را با گزاف و اتفاق و صورت غير علمی توجيه كنيم . اصل عليت عمومی و پيوند ضروری و قطعی حوادث با يكديگر و اينكه هرحادثهای تحتم و قطعيت خود را و همچنين تقدر و خصوصيات وجودی خود را ازامری يا اموری مقدم بر خود گرفته است ، امری است مسلم و غير قابل انكار. اصل عليت و اصل ضرورت علی و معلولی و اصل سنخيت علی و معلولی را ازاصول متعارفه همه علوم بشری بايد شمرد ( 1 ) . نظر ديگر اينكه برای هر حادثه علت قائل بشويم ، ولی نظام اسباب ومسببات را و اينكه هر علتی معلولی خاص ايجاب میكند و پاورقی : . 1 رجوع شود به جلد سوم اصول فلسفه و روش رئاليسم . |