است با كمال صراحت ، هم میگويد همه چيز به قضا و قدر الهی است و همانسان را عامل مؤثر در سرنوشت خود و مسؤول اعمال و افعال خود معرفیمیكند . ما در گذشته نمونهای از هر دو دسته آيات قرآن ذكر كرديم و گفتيمهم طرفداران جبر و هم طرفداران قدر در صدد تأويل و توجيه آيات قرآنبرآمدند : طرفداران جبر ، آيات مشعر بر اختيار و آزادی و مسؤوليت بشررا تأويل كردند و طرفداران اختيار ، آيات مشعر بر تقدير كلی الهی را .بديهی است كه پس از آنكه معما حل شد و معلوم شد هيچ گونه ملازمهای بينعموميت تقدير و مجبور بودن انسان و همچنين بين اختيار او و نفی تقديروجود ندارد ، تناقض و تعارض خود بخود حل میشود و نيازی به تأويل وتوجيه نيست ، مثلا آنجا كه قرآن كريم ، هدايت و ضلالت ، عزت و قدرت ،رزق و سلامت و حتی حسنات و سيئات را به مشيت و تقدير الهی مستند میكندو میگويد : « فيضل الله من يشاء و يهدی من يشاء »( 1 ) . خدا هر كس را بخواهد گمراه و هر كس را بخواهد هدايت میكند .يا میگويد : « قل اللهم مالك الملك تؤتی الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء وتعز من تشاء و تذل من تشاء بيدك الخير انك علی كل شیء قدير »( 2 ) . پاورقی : . 1 ابراهيم / . 4 . 2 آل عمران / . 26 |