نقطه متمدن را نمیتوان پيدا كرد كه در آنجا اسلام نفوذ نكرده باشد . امروزنيز ، پس از چهارده قرن و در آغاز پانزدهمين قرن بعثت ، بشر شاهد وسعتتدريجی و قوت و قدرت روز افزون آن است . تاريخ و آمار نشان میدهد كه اين آئين پاك قرن به قرن پيشتر رفته و برعدد پيروان خويش افزوده است و اين پيشرفت ، تدريجی و طبيعی بوده استو اگر سرزمينی را مانند اندلس ، به زور از زير سايه پرچم مقدس و پرجلالش بيرون بردهاند سرزمينهای بزرگتر و پرجمعيت تری مانند اندونزی وچين و غيره به طوع و رغبت افتخار پيرويش را پذيرفتهاند . قرآن كريم خاصيت رشد و نمو جنبش اسلامی را چنين توصيف میكند :" . . . و مثل آنها در انجيل ، مثل زراعتی است كه اول فقط سبزه نازكیاز آن زمين بر میدمد ، پس خداوند او را نيرومند میسازد ، آنگاه ستبرمیگردد ، پس روی تنه خويش میايستد ، رشد و نمو سريع و سبزی و خرمی اينزراعت موجب شگفتی همه كشاورزان میشود ، تا خداوند كافران و بدخواهان رابه خشم آرد " ( 1 ) . موج اسلامی ، در طول تاريخ چهارده قرنی خود با امواج مخالف سهمگين :نژادی ، مذهبی ، سياسی و فرهنگی روبرو شده است . بگذاريم از سدها وديوارهايی كه مردم لجوج و متعصب و جاهل عرب صدر اسلام در جلو اين موجمقدس كشيدند و يكی پس پاورقی : . . . . 1 و مثلهم فی الانجيل كزرع اخرج شطأه ، فازره ، فاستغلظ ،فاستوی علی سوقه ، يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار ». سورش الفتح ، آيه . 29 |