ديگری است برای نابود شدن امواج و حوادث و پديدههای جهان . حكما ايننوع از نيستی و نابودی را كه در اثر برخورد با موانع است " موتاخترامی " و نوع اول را كه از پايان يافتن نيروی بقا ناشی میشود " موتطبيعی " مینامند . « هو الذی . . . ثم قضی اجلا و اجل مسمی عنده ». ( 1 ) محيط اجتماع بشری با مجموع حوادث بزرگ و كوچك ، سودمند يا زيان آوریكه در آن رخ میدهد خود دريايی است پر از موج و جنبش و طوفان و لرزش .امواج اين دريا نيز به تدريج رو به وسعت مینهند و در برخورد با هم ،يكديگر را مغلوب مینمايند . اما برخی از امواج اين دريای عظيم ، برخلافساير امواج كه هرچه بر وسعتشان افزوده میشود از قدرت و قوتشان كاستهمیشود و رو به نابودی میروند ، به موازات وسعت دائره ، بر قوت و قدرتو طول آنها افزوده میشود و توان مقابله آنها با امواج مخالف فزونیمیگيرد ، گويی از نوعی خاصيت حياتی بهرهمندند و نيروی مرموز " نمو " ورشد در آنها نهفته است . آری برخی از امواج اجتماعی زندهاند . امواج زنده همانها است كه ازجوهر حيات سرچشمه میگيرد ، مسيرشان مسير حيات و جهتشان رقاء و تكاملاست . پارهای از نهضتهای فكری ، علمی ، اخلاقی و هنری از آن جهت جاويدمیمانند كه خود زندهاند و از پاورقی : . 1 سوره انعام آيه 2 [ او كسی است كه . . . سپس اجل و مدتی قرار داد، و مدتی معلوم نيز نزد خود دارد ] . |