اين كه " گره را از زبان من باز كن " اين است كه موسی اندكی زبانشمیگرفته و مثلا " سين " را خوب تلفظ نمیكرده است . حتی گفتهاند آنوقتی كه بچه بود و فرعون میخواست امتحانش بكند و آتش سرخ شده بهدهانش گذاشت [ زبانش دچار لكنت شد ] . خيال نمیكنم اينها اساسیداشته باشد . " گره را از زبان من باز كن " ظاهرا همان است كه قرآنمكرر روی آن تأكيد میكند كه پيغمبر ابلاغش بايد ابلاغ مبين ، و پيامرساندنش بايد روشن و آشكار و آشكار كننده و راهنمايانه باشد . چون بعدشهم میفرمايد : « يفقهوا قولی »تا سخن مرا درك بكنند ، من بتوانم پيامتو را وارد فهم مردم بكنم و مردم بفهمند . فهم كردن يعنی روشن شدن ، درككردن ، واضح شدن مطلب برای شخص . « و اجعل لی وزيرا من اهلی 0 هاروناخی 0 اشدد به ازری 0 و اشركه فی امری 0 كی نسبحك كثيرا 0 و نذكرككثيرا ». پروردگارا اين بار خيلی سنگين است ، برای من كمك بفرست .انسانی را كه خودش پيشنهاد میكند ، برادرش هارون است : پروردگارابرادرم هارون را وزير كه معنی لغويش معاون است و كمك من قرار بده ، واو را در اين كار با من شريك گردان . چرا ؟ برای اينكه به اصطلاح راندمانكار ما بيشتر باشد نه اينكه من میخواهم العياذ بالله امتناع كرده باشم .« كی نسبحك كثيرا 0 و نذكرك كثيرا »( 1 ) . خطاب قرآن به رسول اكرم در جای ديگر ، قرآن خطاب به رسول اكرم - ولی نه بهپاورقی : . 1 سوره طه ، آيات 25 تا . 34 |