حال كه مرهممان كارگر نيست پس بگذاريم به حال خودش باشد ، اگر يك عضوفاسد را ديگر با مرهم نمیشود معالجه كرد ، بايد داغش كرد و با اين وسيلهمعالجه نمود ، با جراحی بايد قطعش كرد ، بريد و دور انداخت . پس درجايی اعمال زور ، در جای ديگر نرمش و ملاطفت . هر كدام را در جای خودشبه كار میبرد . پس اصل قدرت يك مطلب است ، اصل اعمال زور مطلب ديگر. در اسلام اين اصل هست : جامعه اسلامی بايد قویترين جامعههای دنيا باشدكه دشمن نتواند به منابعش ، به سرمايههايش ، به سرزمينهايش ، بهمردمش و به فرهنگش طمع ببندد . اين ديگر اصل نسبی نيست ، اصل مطلقاست . ولی اعمال قدرت ، يك اصل نسبی است ، در يك جا بايد اين كار راكرد ، در جای ديگر نه . اصل سادگی در زندگی و دوری از ارعاب يكی ديگر از اصولی كه از يك نظر مطلق است اگر چه از يك نظر بايدگفت نسبی است ، اصل سادگی در زندگی است . انتخاب سادگی در زندگی برایپيغمبر اكرم ما منابع زيادی داريم . ما از زبان علی ( ع ) سيره پيغمبررا شنيدهايم ، از زبان امام صادق شنيدهايم ، از زبان ائمه ديگر شنيدهايم، از زبان بسياری از صحابه شنيدهايم ، مخصوصا دو روايت در اين باب هست، و روايتی كه از همه مفصلتر است روايتی است كه راوی آن امام حسن مجتبیعليه السلام است از دايی ناتنی شان . شايد كمتر شنيده باشيد كه امام حسنمجتبی يك |