سال نماز نخوانيم ، يا يك سال متعرض بتهای ما نشو . پيغمبر چنين تصميمینگرفت ولی شايد در قلب او خطور كرد كه برای هدايت اينها و برای خدايك مداهنهای ، يك سازشی ، يك مماشاتی بكنم ( نظير آنچه كه از علی ( ع) میخواستند كه برای خدا با معاويه مماشات كن ) . نه ، طبيعت ايمان اينمداهنهها و اين مماشاتها را نمیپذيرد . اگر مسئله ايمان و حقيقت مطرحنبود ، مسئله حقوق اجتماعی و حقوق افراد [ مطرح بود مانعی نداشت ] . مثلابرای نجات جان يك فرد چه مانعی دارد كه انسان دروغ هم بگويد ، بعد همكشف بشود كه او اين دروغ را برای نجات جان وی گفته است . عيبی ندارد .ولی من بخواهم مردم را دعوت به خدا بكنم ، دليلی ذكر بكنم بی حقيقت ودروغ ، بعد معلوم بشود كه اين دليلی كه من آوردم و راهی كه من طی كردمبرای دعوت مردم به حقيقت ، دروغ بوده و اصلا من با دروغ مردم را باايمان كردم ، اين ضربهای به ايمان میزند كه ديگر التيام پذير نيست . پسسخن ما در موضوع تبليغ بود . قبلا مثالی عرض كردم كه بعضی میگويند در راهتقويت ايمان ، تهمت هم به اهل بدعت بزنيد ، و به عبارت ديگر برایتقويت ايمان ، به اهل بدعت هر دروغی میخواهيد ببنديد . آنها میخواستنديك چراغ سبز به اصطلاح بدهند ، به بهانه اينكه هدف ما ايمان است و هروقت هدف ايمان شد اسلام به ما چراغ سبز داده كه به دشمنان اسلام دروغببنديد . گفتيم نه ، هرگز اسلام برای ايمان و در راه دعوت به حق و حقيقت، دروغ را اجازه نمیدهد به هيچ شكلی و به هيچ نحوی . ساير كارهای مقدسهم از همين قبيل است . |