اخلاق شخصی و فردی نرم و ملايم باشد . در اينجا توضيحاتی بايد بدهم كهجواب بعضی از سؤالاتی كه در ذهنها پيدا میشود داده بشود . نرمش در مسائل شخصی و صلابت در مسائل اصولی اينكه عرض میكنيم پيغمبر ملايم بود و بايد يك رهبر ملايم باشد ، مقصوداين است كه پيغمبر در مسائل فردی و شخصی نرم و ملايم بود نه در مسائلاصولی و كلی . در آنجا پيغمبر صد درصد صلابت داشت يعنی انعطاف ناپذيربود . يكوقت كسی رفتار بدی میكرد راجع به شخص پيغمبر ، مثلا اهانتمیكرد به شخص پيغمبر . اين ، مسئلهای بود مربوط به شخص خودش ، ويكوقت كسی قانون اسلام را نقض میكرد ، مثلا دزدی میكرد . آيا اينكهمیگوئيم پيغمبر نرم بود مقصود چيست ؟ آيا يعنی اگر كسی شرب خمر میكردپيغمبر میگفت مهم نيست ، تازيانه به او نزنيد ، مجازاتش نكنيد ؟ ! آنديگر مربوط به شخص پيغمبر نبود ، مربوط به قانون اسلام بود . آيا اگر كسیدزدی میكرد باز پيغمبر میگفت مهم نيست ، لازم نيست مجازات بشود ؟ ابدا. پيغمبر در سلوك فردی و در امور شخصی نرم و ملايم بود ولی در تعهدها ومسؤوليتهای اجتماعی نهايت درجه صلابت داشت . مثالی عرض میكنم :شخصی میآيد در كوچه جلوی پيغمبر را میگيرد ، مدعی میشود كه من از توطلبكارم ، طلب مرا الان بايد بدهی . پيغمبر میگويد اولا تو از من طلبكارنيستی و بيخود داری ادعا میكنی ، و |