شود - كه هستی و حيات را با معنی بداند نه پوچ و عبث - ميسر نيست .و اگر برنارد شاو را میبينيم كه میگويد : " چنين پيش بينی میكنم و از هم اكنون آثار آن پديدار شده است كهايمان محمد مورد قبول اروپای فردا خواهد بود و به عقيده من اگر مردی چوناو صاحب اختيار دنيای جديد شود طوری در حل مسائل و مشكلات دنيا توفيقخواهد يافت كه صلح و سعادت آرزوی بشر تأمين خواهد شد " . برای اين است كه احساس میكند كه علاوه بر لزوم تفسيری روحانی از جهان، و لزوم آزادی روحانی افراد ، اصولی اساسی دارای تأثير جهانی لازم استكه تكامل اجتماع بشری را بر مبنای روحانی توجيه كند و به قول اقبال : "مبتنی بر وحيی باشد كه از درونیترين ژرفنای زندگی بيان شود و به ظاهریبودن صوری آن رنگ باطنی دهد " . قرآن در آيات زيبا و دلنشين خود سه چيز را به عنوان شديدتريننيازمنديهای بشر يادآوری میكند : 1 - ايمان به " الله " ، ايمان به اينكه " جهان را صاحبی باشد خدانام " به عبارت ديگر تفسيری روحانی از جهان " . 2 - ايمان به رسول و رسالت او ، يعنی ايمان به تعليمات آزاديبخش وجانداری كه تكامل اجتماع را بر مبنای روحانی توجيه كند و به زندگی صوریرنگ معنوی بدهد . |