رسول اكرم و استخدام وسيله عدهای از قبيله ثقيف آمدند خدمت رسول اكرم : يا رسول الله مامیخواهيم مسلمان بشويم ولی سه تا شرط داريم ، اين شرطها را بپذير . يكیاينكه اجازه بده يك سال ديگر ما اين بتها را پرستش بكنيم . ( مثلآنهايی كه میگويند بگذار ما يك شكم سيری بخوريم ) بگذار يك سال ديگر ماخوب اينها را پرستش بكنيم كه ديگر شكمی از عزا در آورده باشيم . دوماينكه اين نماز خيلی بر ما سخت و ناگوار است . ( عرب آن تكبرش اجازهنمیداد ركوع و سجود كند ، چون تمام نماز خضوع و خشوع است و از اين جهتبر طبيعت اينها گران بود ) . سوم اينكه بت بزرگمان را به ما نگو بهدست خودتان نشكنيد . فرمود از اين سه پيشنهادی كه میكنيد پيشنهاد آخرتانكه فلان بت را به دست خودتان نشكنيد مانعی ندارد ، من يك نفر ديگر رامیفرستم . اما آنهای ديگر ، محال است چنين چيزی . يعنی پيغمبر هرگز چنينفكر نكرد كه يك قبيله آمده مسلمان بشود ، او كه چهل سال بت را پرستيده، بگذار يك سال ديگر هم پرستش بكند ، بعد از يك سال بيايد مسلمان بشود. زيرا اين يعنی صحه گذاشتن روی بتپرستی . نه فقط يك سال بلكه اگرمیگفتند يا رسول الله ما با تو قرارداد میبنديم كه يك شبانه روز بتپرستيم و بعد از آن مسلمان بشويم كه اين يك شبانه روز را پيغمبر طبققرارداد پذيرفته باشد محال بود بپذيرد . اگر میگفتند يا رسول الله اجازهبده كه ما يك شبانه روز نماز نخوانيم بعد مسلمان بشويم و نماز بخوانيم -كه آن |