پاسخ اينجا من همان مطلبی را عرض میكنم كه علامه طباطبايی در تفسير الميزانفرمودهاند اگر چه چون بيانی كه ايشان كردهاند در يك سطح بالايی هستشايد نتوانم در اين جلسه بيان بكنم . ايشان میگويند : اولا قضيه مسلمنيست كه آنها فرشته بودهاند ، و به فرض اينكه فرشته باشند ، تمثلفرشتگان بوده است و تمثل فرشته غير از اين است كه در عالم مادی و عالمتكليف افرادی [ ( بر داوود وارد شوند و داستانی را به دروغ نقل كنند "كه برايشان جايز نيست . به عبارت ديگر ايشان میفرمايند : اين مسئله كهيك چيزی راست است يا دروغ و ما وظيفه داريم راست بگوئيم و دروغنگوئيم مربوط به عالم مادی و عينی است . اگر در عالم مادی و عينی دوموجود میآمدند در مقابل داوود و سخنشان را میگفتند و دروغ میگفتند ، اينداخل در اين قضيه بود ولی مسئله تمثل مسئله ديگری است . مسئله تمثل يعنیحقيقتی به صورت ديگر ظهور پيدا میكند ، نظير رؤيای صادقه . رؤيای صادقهبا اينكه تمثل است صدق و كذب به اين معنا در آن راه ندارد . مثلا ( اينمثال را من ذكر میكنم ) پيغمبر اكرم در عالم رؤيا مشاهده میكند كه گروهیميمون از منبر او بالا و پايين میروند و امت او پای منبر نشستهاند و درحالی كه روی آنها به منبر است به قهقرا میروند يعنی به طرف عقب ، ازمنبر دور میشوند . از خواب بيدار میشود محزون . حس میكند . كه ايننشانه يك ضربهای است به عالم اسلام . جبرائيل اين رؤيا را برای |