" سيره " يعنی چنين چيزها . آيا آنها در منطق عملی خودشان از اين جورامور استفاده كردهاند يا نه ؟ در خراسان يك چيزی معروف است كه من در بعضی از شهرستانهای ايرانديدهام هستو در بعضی ديگر نيست ، و استاد بزرگوار ما مرحوم حاج ميرزاعلی آقا شيرازی ريشه آن را به دست داد كه اين چه بوده و از كجا پيدا شده؟ در ولايت ما به اصطلاح فريمان خيلی شايع بود و شايد هنوز هم هست كهمیگفتند : اگر شخصی بخواهد برود مسافرت ، چنانچه اول كسی كه به او برمیخورد سيد باشد ، اين امر نحس است و او قطعا از آن سفر بر نمیگردد ،ولی اگر غربتی به او بر بخورد ، اين سفر ، سفر ميمونی است . واقعا اينجور معتقد بودند . مرحوم حاج ميرزا علی آقا شيرازی گفت : اين يك ريشهایدارد : در دوره بنی العباس ، سادات را كه بيچارهها اولاد پيغمبر مخفیبودند در خانه هر كسی گير میآوردند نه تنها خود آنها بلكه تمام آن خانداناز بين میرفتند ، كم كم اين فكر برای مردم پيدا شد كه سيد نحس به اينمعناست ، نحس سياسی است نه نحس فلكی ، يعنی يك سيد در خانه هر كسیآمد او ديگر خانه خراب است . اين نحس سياسی كم كم در فكر مردم تبديلشد به نحس تكوينی و فلكی . بعد بنی العباس هم كه از بين رفتند كم كمزنها و بچهها و مردم ساده لوح گفتند اصلا سيد نحس است خصوصا در مسافرت. برای خود من اتفاق افتاد : سفر دوم يا سومی بود كه میخواستم بروم قم ،از منزلمان كه بيرون آمديم سوار اسب شدم چون در دو فرسخی مهمان بوديم ،و از آنجا میخواستيم سوار ماشين بشويم و برويم . دوستان برای بدرقه آمدهبودند و ما هم در منزل با مرحومه والده و ديگران |