احترام به اسارت میگزارند ] . ملكه انگلستان رفت هندوستان ، به خاطراحترام به عقايد هندوها اگر خود هندوها از در بتخانه كفشها را میكندند اواز سر كوچه كفشها را به احترام بتها كند [ كه بگويند ] عجب مردمی هستند! چقدر برای عقايد مردم احترام قائلند ! آخر آن عقيده را كه فكر به انساننمیدهد . آن عقيده انعقاد است ، تقليد است ، تلقين است يعنی زنجيریاست كه وهم به دست و پای بشر بسته است . بشر را در اينجور عقايد آزادگذاشتن يعنی زنجيرهای اوهامی را كه خود بشر به دستو پای خودش بسته استبه همان حال باقی گذاشتن . ولی اين ، احترام به اسارت است نه احترام بهآزادی . احترام به آزادی اين است كه با اين عقايد كه فكر نيست بلكهعقيده است يعنی صرفا انعقاد است مبارزه شود . عقيده ممكن است ناشی ازتفكر باشد و ممكن است ناشی از تقليد يا وهم يا تلقين و يا هزاران چيزديگر باشد . عقايدی كه ناشی از عقل و فكر نيست ، صرفا انعقاد روحی استيعنی بستگی و زنجير روحی است . اسلام هرگز اجازه نمیدهد يك زنجير بهدست و پای كسی باشد ولو آن زنجير را خودش با دست مبارك خودش بستهباشد . پس مسئله آزادی عقيده به معنی اعم يك مطلب است ، مسئله آزادیفكر و آزادی ايمان به معنی اينكه هر كسی بايد ايمان خودش را از رویتحقيق و فكر به دست بياورد مطلب ديگر . قرآن میجنگد برای اينكه موانعآزاديهای اجتماعی و فكری را از بين ببرد . میپرسند چرا مسلمين به فلانمملكت هجوم بردند ؟ حتی در زمان خلفا ( من كار ندارم كه كارشان فی حدذاته صحيح بوده يا صحيح نبوده است ) مسلمين كه هجوم بردند نرفتند بهمردم بگويند بايد مسلمان بشويد . حكومتهای |