زندگی فردی ، مربوط به عالم آخرت ، هر چه هست - در دلش نگه میدارد ووقتی با مردم مواجه میشود شادیاش را در چهرهاش ظاهر میكند . علی عليهالسلام هميشه با مردم با بشاشت و با چهره بشاش روبرو میشد مثل خودپيغمبر . علی با مردم مزاح میكرد . مادام كه به حد باطل نرسد ، همچنانكهپيغمبر مزاج میكرد . رنود مولا يگانه عيبی كه به علی گرفتند برای خلافت (عيب واقعی كه نمیتوانستند بگيرند ) اين بود كه گفتند : عيب علی ايناست كه خنده روست و مزاح میكند ، مردی بايد خليفه بشود كه عبوس باشد ومردم از او بترسند ، وقتی به او نگاه میكنند بی جهت هم شده از او بترسند. پس چرا پيغمبر اينجور نبود ؟ خدا كه درباره پيغمبر میفرمايد :« فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا منحولك ». اگر تو آدم تندخو و خشن و سنگدلی میبودی ، نمیتوانستی مسلمين را جذبكنی و مسلمين از دور تو میرفتند . پس سبك و متود و روش و منطقی كهاسلام در رهبری و مديريت میپسندد لين بودن و نرم بودن و خوشخو بودن وجذب كردن است نه عبوس بودن و خشن بودن آن طور كه علی عليه السلامدرباره خليفه دوم میفرمايد : « فصيرها فی حوزش خشناء يغلظ كلمها و يخشن مسها و يكثر العثار فيها والاعتذار منها » ( 1 ) . ابوبكر خلافت را به شخصی داد دارای طبيعت و روحی پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه 3 : شقشقيه . |