به تفكر وادار و غافل را به تذكر ، و مردم بيش از آن اندازه كه جاهلباشند غافل و خوابند ، خوابها را بيدار كن و غافلها را متنبه . وقتیخواب را بيدار كردی او خودش دنبال كار میرود . يك آدم اگر خواب باشدو خطری متوجه او باشد ، مثلا قافله حركت كرده و او خواب مانده است ، تواو را بيدار كن ، وقتی بيدار كردی ديگر لازم نيست به او بگويی خطر ! بلكههمينكه بيدار بشود خودش میبيند خطر است . به عبارتديگر وقتی كه بيدارشد لازم نيست به او بگويی برو ، بلكه وقتی بيدار شد و ديد قافله حركتكرده خودش دنبال قافله راه میافتد . اين است كه [ قرآن خطاب به پيغمبراكرم میفرمايد ] آن احساسهايی كه در مردم وجود دارد [ و از آنها غافلند ]، احساسهای خفته را بيدار كن . قسمتی از ايمان ، بيداری احساسهای خفتهاست . و لهذا در اسلام جبر يعنی اجبار در ايمان وجود ندارد . « فذكر انما انت مذكر لست عليهم بمصيطر ». « لا اكراه فی الدين قد تبين الرشد من الغی »( 1 ) . اين خودش مسألهای است كه در اسلام اجبار به ايمان وجود ندارد ، كهبايد آن را يك مقدار مفصلتر طرح بكنيم . ان شاء الله بعدا به تفصيلدرباره اين مطلب بحث میكنم . اكنون فقط چند كلمهای عرض میكنم . پاورقی : . 1 سوره بقره ، آيه . 256 |