میگويند غش داخلش كردهاند . نصح كه در مقابل غش است يعنی سخن بايدخلوص داشته باشد ، يعنی از كمال خيرخواهی طرف و از سوز دل برخاسته باشد. آن كسی میتواند داعی الی الله و مبلغ پيام خدا باشد كه سخنش نصح باشد، يعنی هيچ انگيزهای جز خير و مصلحت مردم نداشته باشد ، سخنش از سوز دلبرخيزد كه : ان الكلام اذا خرج من القلب دخل فی القلب و اذا خرج من اللسان لميتجاوز الاذان .
" سخن كز جان برون آيد نشيند لا جرم بر دل " |
و سخنی كه فقط از زبان بيرون بيايد و دل از آن بیخبر باشد از گوشهای مردمتجاوز نمیكند ( 1 ) . هی پيغمبران میآيند میگويند : « و انصح لكم ، ( 2 )انا لكم ناصح ( 3 ) ، و انی لكما لمن الناصحين »( 4 ) . همهاش سخن ازاين است. وقتی كه موسی بن عمران با خدای خودش از سنگينی كار سخن میگويدآن سنگينی فقط اين نيست كه من میخواهم در مقابل فرعون با آن قدرت وجباريت سخن بگويم ، پس كار سنگين است. نه ، يك سنگينيهای ديگری است:خدايا مرا مدد كن كه موسايی باشم كه موسی ديگر در او وجود نداشته باشد ،منی وجود نداشته باشد، خودی وجود نداشته باشد ، انانيتی وجود نداشته باشد، در نهايت خلوص بتوانم پيام تو را به مردم عرضه بدارم .
پاورقی : . 1 اين سخنها در ابلاغ پيام الهی هست ولی در ابلاغ پيامهای ديگر اينمسائل مطرح نيست . 2 سوره اعراف ، آيه . 62 . 3 سوره اعراف ، آيه . 68 . 4 سوره اعراف ، آيه . 21