جهانی كه تكامل اجتماع بشری را بر مبنای روحانی توجيه كند " . آنگاه اضافه میكند و میگويد : " شك نيست كه اروپای جديد دستگاههای انديشهای و مثالی تأسيس كردهاست ، ولی تجربه نشان میدهد كه حقيقتی كه از راه عقل محض به دست میآيدنمیتواند آن حرارت اعتقاد زندهای را داشته باشد كه تنها به الهام شخصیحاصل میشود . به همين دليل است كه عقل محض چندان تأثيری در نوع بشرنكرده ، در صورتی كه دين پيوسته مايه ارتقای افراد و تغيير شكل جوامعبشری بوده است . مثاليگری اروپا هرگز به صورت عامل زندهای در حيات آندر نيامده و نتيجه آن " من " سرگردانی است كه در ميان دموكراسيهایناسازگار با يكديگر به جستجوی خود میپردازد كه كار منحصر آنها بهرهكشی ازدرويشان به سود توانگران است . سخن مرا باور كنيد كه اروپای امروزبزرگترين مانع در راه پيشرفت اخلاق بشريت است " ( 1 ) . اگر نهرو نخست وزير فقيد هند پس از يك عمر لادينی ، در شامگاه عمرخويش به جستجوی خدا بر میآيد و معتقد میشود كه : " در برابر خلا معنویتمدن جديدی كه رواج میپذيرد بيش از ديروز بايد پاسخهای معنوی و روحانیبيابيم " برای اين است كه به ريشه اصلی مشكلات امروز بشر پی برده ودانسته كه بشر امروز بيش از هر وقت ديگر نيازمند به آزادی روحانی ومعنوی است و [ رفع ] اين نيازمندی بدون اينكه در طرز تفكر و جهان بينیاو تغيير اساسی داده پاورقی : . 1 احيای فكر دينی در اسلام ، صفحه 203 ، . 204 |