ذكر كرديم . 3 - فرضيه سوم اين است كه ماده در خو دحركت به قوه احتياج ندارد ،تنها د رتغيير حركت است كه به قوه احتياج دارد . بنابراين هر حركتی بههر دليل در هر حالت كه در جسم پديد آمد جسم آن حركت را جبرا د رخود حفظمیكند ومادامی كه قوه ای ديگر تغييری ديگر در وضع آن جسم ايجاد نكند آنحالت قهرا وجبرا باقی خواهد ماند . اين فرضيه با آزمايش های علمی تاييدشده ودر حال حاضر مورد قبول دانشمندان علوم طبيعی است . چون اين فرضيه و دوفرضيه بالا هر كدام با سبك خاص تقرير شده استهيچكدام مستقيما دليل ديگری را رد نمیكند ، درست مانند دونفر هستند كههر كدام با زبانی كه ديگری آنرا نمیفهمد در صدد اثبات مدعای خو د بودهباشد كه قهرا هيچگاه بين آنها تفاهم پيدا نخواهد شد . تنها از نظر كسی كهباهر دو زبان آشنا باشداين امكان وجود دارد كه ببيند آيا اين دو نفر كهيكی نافی وديگر مثبت است امر واحدی را نفی واثبات میكنند يا نه .اگر فرضيه اول را اينطور تقرير كنيم كه ماده در حركت خود محتاج استبه قوه ای كه از خارج بر وی وارد آيد و او را به حركت در آورد و هم ازياقوه خارجی ديگر حركت آن ماده را ادامه دهد بدون شك با فرضيه دوممتناقض است ونه تنها آزمايش های علمی جديد آن را ابطال میكند دلائلعقلی فلسفی نيز با آن موافقت ندارد وبلكه بر خلاف محسوسات ومشهوداتاست . واما اگر فرضيه اول را اينطور تقرير كنيم كه ماده در حركت خود به قوهمحركه ای احتياج دارد وبا دلائل ثابت كنيم كه قوه به حركت آورنده جسموادامه دهنده آن حركت ، ضربه های خارجی نيست بلكه طبيعتی است در خودماده |