الحجر المرمی الی سطح الفلك " ( 1 ) مطلب دوم بر میآيد . ج - حركت طبعی و قسری به حركتهای مكانی اختصاص ندارد ، در مورد سايرحركات نيز میتوان آنرا جاری دانست . مثلا درخت چنار به طبع اولی درحركت كمی خود به طور مستقيم ورو به بالا حركت میكند ولی تحت تاثير يكعامل خارجی ممكن است حركت انحرافی پيدا كند ، هر چند میتوان گفت كهاينگونه حركت نيز يك حركت مكانی است نه حركت كمی ( 2 ) ( 3 ) پاورقی : 1 - اگر تصادمات هوا نبود ، سنگی كه پرتاب میشد تا پشت فلك اطلسپيش میرفت . 2 - رجوع شود به " التحصيل " ، صفحهء . 593 3 - حكماء قديم را عقيده بر آن است كه حركاتی كه در جهان هست از قبيلحركاتی كه در كواب و ستارگان يا در جو زمين است ، يا در داخل ذراتاست و حتی حركات رشد و نمو گياهان و بلكه حركات داخلی وجود حيوانات ،همه حركات طبعی است و به ندرت حركت قسری پديد میآيد مانند سنگی كه ازكرهای به كرهء ديگر پر تاب میگردد و شايد بتوان جذر و مد دريا را از اينقبيل شمرد و همچنين است پرواز مرغها يا هواپيماها يا موشكها مادامی كهاز فضای زمين خارج نگشتهاند . در افعال ارادی انسان نيز نظير اين دوحالت ديده میشود . بعضی حركاتانسان صد در صد موافق طبع انسان است ، يعنی خود طبع و غريزه ، انسان رابه سوی اختيار آن كار میكشاند مانند نفس كشيدن ، خوابيدن ، غذا خوردن وهمچنين انتخاب همسر و امثال اينها . و برخی از افعال است كه بر خلافطبع و مقتضای غريزهء بشر است و اين بر دو قسم است ، گاهی موافق حكم عقلاست يعنی در عين آنكه مخالف طبع است موافق مصلحت است مثل دوا خوردنبيمار ، و گاهی عقل نيز آن عمل را تصويب نمیكند بلكه يك عامل خارجی ازقبيل ترس از عقوبت ، آدمی را به آن كار خلاف وادار میسازد ، مثل تسليمكردن مال به دزد و امثال آن . حكم عقل فقط اين است كه بخاطر فرار از يكمفسدهء بزرگتر اين كار خلاف طبع را انجام بده . بر اساس اين مقياسمیتوان بعضی از مسائل روحی را مورد مطالعه قرار داد . مثلا > |