صوری و آنكه ماده است علت مادی خوانده میشود . ما در پاسخ میگوئيم گذشته از اينكه با اين فرض معنای ماده آن نيست كهحاجی و ديگران تعريف كردهاند و گفتهاند مادهء هر چيزی حامل استعداد همانچيز است ، به اين حساب از نظر ديگر هم هر چند مورد قبول اكابر است ولیصحيح نيست . زيرا مادهای كه همراه اين صورت است ، در حقيقت اين مركبدخالت ندارد و آن مادهای كه دخالت دارد همان است كه اكنون تبديل بهصورت شده است و چنين نيست كه هنگامی كه میگوئيم استعداد تبديل بهفعليت میشود صرفا يك عرضی ( استعداد ) تبدل يافته باشد و مادهء حامل آنهمچنان محفوظ مانده باشد ، بلكه حقيقت آن ماده تبدل يافته است ( 1 ) .و شايد اين اشتباه كه فرض شده ماده همراه صورت ، جزء حقيقت مركباست ، از مثالهای ابتدائی مصنوعات بشری از قبيل ميز و صندلی ناشی شدهاست ، چون ديدهاند كه در اين مثالها مادهء چوب را نمیتوان خارج ازحقيقت ميز يا صندلی فرض كرد . اما اندكی توجه به اينكه اين مثالهامثالهای ابتدائی است و مصداق واقعی نيست ، اين اشتباه را رفع میكند .شايد هم اين اشتباه از قياس گرفتن مركب حقيقی به مركب اعتباری پيداشده است . مثلا نماز يك مركب اعتباری است كه از اجزائی نظير تكبير وقيام و قرائت و غيره مركب شده و همهء اجزاء موجودات بالفعل هستند و درعرض پاورقی : 1 - اگر گفته شود كه آنچه بو علی و صدرا گفتهاند اين است كه ماده درماهيت شیء دخالت ندارد ولی پذيرفتهاند كه موجود خارجی مركب است ازماده و صورت و آنچه در اينجا گفته شد صرفا اين است كه وجود خارجی مركباست از ماده و صورت ، جواب اين است كه اين توجيه با تصريح قوم بهاينكه ماده و صورت را علل ماهيت مينامند جور نمیآيد . تفصيل بيشتر اينمطلب موكول به جای ديگر است . |