تلخ ؟ يا شور يا بی مزه ؟ اما صحيح نيست گفته شود فلان جسم زير است يابم و فلان آواز سفيد است يا سياه يا بنفش ، و مزهء فلان خوردنی زرد استيا سياه و فلان رنگ شور است يا شيرين ؟ اما درباره همه اينها صادق است كه موجود است يا معدوم ؟ يكی استدوتا ؟ ضروری است يا ممكن ؟ حادث است يا قديم ؟ بالقوه است يا بالفعل؟ علت است يا معلول ؟ مقصود اين است كه پارهای از صفات ، از آن جهت برای اشياء هست كه آناشياء موجودند ، و طبعا صفاتی كه برای واجب الوجود هست ، همان صفاتیاست كه برای " موجود " است از آن جهت كه موجود است ، و موجود از آنجهت كه موجود است موصوف به آن صفات و منعوت به آن نعوت است . واما اين كه خود آن صفات ، چيست ؟ و فرق صفات حقيقی و صفات اضافیچيست ؟ مطلبی است كه بعدا دربارهاش بحث خواهد شد . در اين بيت نظير برهانی كه درباره حقيقت وجود آورده شد درباره صفاتواجب الوجود آورده شده است . يعنی همان چيزی كه درباره حقيقت وجودگفته شد كه يا واجب است و يا ممكن ، اگر واجب است فهو المطلوب و اگرممكن باشد ، مستلزم اين است كه ، " واجب " باشد ، عينا دربارهء شؤون( صفات ) وجود نيز جاری است . زيرا آنها عين وجودند ، و تفاوت آنها باوجود ، تفاوت مفهومی است . مثلا " نور " مساوی با وجود است ، پس سراسر هستی مساوی است با "نوريت " . و ماورای اين نور " ظلمت " است ، و ظلمت ، عين "ناچيزی " است . عليهذا حقيقت نور ، يا واجب است و يا ممكن ، اگرممكن باشد ، مستلزم اين است كه " واجب باشد " ، عين اين بيان دربارهءعلم و حيات و قدرت و اراده و غيره نيز جاری است . |