جوهريه ) مركب میدانند از ماده و صورت يعنی حيثيت استعدادی و حيثيتفعلی ( 1 ) . بنابراين طبق نظر حكما هر جسم مركب است از دو حيثيت كه يكی از آنهامناط فعليت آن جسم است و ديگری مناط اين است كه آن جسم ممكن است شیديگر بشود ، اول را " صورت " و دوم را " ماده " میخوانند . حكمامشاء در اين مطلب كه آيا رابطه اين در جزء انضمامی است يا اتحادیاختلاف دارند ، از زمان سيد صدرشيرازی و پس از تاييد صدر المتالهينتقريبا مسلم شده است كه اگر تركيبی در كار باشد تركيب اتحادی است نهانضمامی ( 2 ) . پاورقی : 1 - ضمنا بايد به اين نكته توجه داشت كه تركب جسم از ماده و صورت كهفلاسفه به آن قائلند از نوع تركيبی كه علمای طبيعی در برخی اجسام قائلندنيست . تركبی كه علمای طبيعی برای جسم قائلند به معنی اين است كه دوشیء متمايز مثلا اكسيژن و هيدروژن پس از ملاقات با يكديگر درهم اثر كردهو مجموعا جسم واحدی ( آب ) را به وجودآوردهاند ، و اين جسم قابليت داردكه بالطبع يا با وسايلی دو مرتبه تجزيه بشودبه دو شیء اول . و آن دو جزءاز يكديگر متمايز بشوند . ولی تركيب فلسفی يعنی تركب جسم از ماده وصورت يك تركب جدا ناشدنی است ، هيچگاه نبوده كه اين دو جزء از يكديگرجدا و متمايز شوند و هر جزئی مستقل ، از ديگری به وجود خود ادامه دهد .از اين رو تركيب طبيعی قابل احساس و آزمايش و تجربه است بر خلاف فلانتركيب فلسفی كه فقط برهان عقلی میتواند آنرا اثبات يا نفی كند .2 - معنای انضمام اين است كه اضافه و منضم شدن دو شیء به يكديگر بههمان مفهوم رياضی تحقق پيداكند . فرض كنيد شخصی مقداری ثروت دارد و بعدمقدار ديگری بر ثروتش اضافه میشود و مثلا سابقا دارای يك ميليون ريالبوده و اكنون دارای دو ميليون ريال شده است و يا شخصی درباره موضوعیمقداری معلومات و اطلاعات دارد و بعد مقدار ديگری اطلاعات درباره آنموضوع بر اطلاعات اوليه او اضافه میگردد و يا آنكه جمعيت شهری در يكسال يك ميليون نفر است و در سال ديگر پنجاه هزار نفر ديگر برآن اضافه > |