ناميده میشد بسی مناسب تر بود . مسائل " سماع طبيعی " كه از آنها ياد كرديم قطعا علم و فن مستقلیاست و در هيچ يك از فنون مربوط به فلكيات و عنصريات داخل نيست . واتفاقا تمام و يا غالب مباحث آن از حيث روش و سبك تحقيق شبيهالهيات است يعنی صرفا تعقلی و استدلالی و قياسی است نه حسی و تجربی ولهذا به فلسه شبيه تر است تا علوم و حسی و تجربی . به عقيده حكماء برخیمباحث سماع طبيعی يعنی آنها كه در فريده اول در ده فصل آمده است (البته باستثناء فصل ششم كه ذكر شد ) اساسا جزء الهيات است نه طبيعياتو بيان اين جهت در شرح منظومه آمده است . ساير مباحث آن كه در فريدهدوم و سوم اين كتاب آمده است از قبيل مسائل حركت ، زمان ، مكان ،امتناع خلا ، شكل ، جهت ، حدوث اجسام ، از الهيات خارج است و داخل درعنصريات و فلكيات هم نيست و بايد فن مستقلی شمرده شود . ولی صدرالمتالهين به حكم اينكه قائل به حركت جوهريه است ، حركت وزمان و همچنين حدوث اجسام را از لو احق و عوارض جسم طبيعی نمیداند ،لهذا مسائل حركت و زمان و حدوث اجسام را نيز داخل در مسائل الهياتمیداند . عليهذا به عقيده مشار اليه مسائلی كه برای سماع طبيعی باقیمیماند منحصر است به مسائل : مكان ، تناهی ابعاد ، امتناع خلا ، شكل ،وجهت . اما بيان اينكه چرا مسائل مربوط به حقيقت جسم طبيعی ، و همچنين مسائلیمربوط به حركت ، خصوصا حركت جوهريه ، و زمان و حدوث اجسام از مسائلالهی است نه از مسائل طبيعی از حدود بحث ما خارج است . |