طرح شده است . آن گاه مسئله ملاك نياز به علت طرح شده و ريشه نياز و بینيازی را در خود وجود دانسته است نه در ماهيت . صدرالمتالهين به حكماين كه ماهيت را امری اعتباری میداند آن را " موجود بغيره " میداند به" موجود بذاته " و وجود را مطلقا " موجود بذاته " میداند . ولیمراتب وجود ، برخی " موجود لذاته میباشند و آن منحصر است به ذاتواجب الوجود ، و برخی " موجود لغيره " اند يعنی همه موجودات ديگر .پس ذات حق " موجودبذاته و لذاته " است . ولی چنان كه قبلا ديديمفلاسفه قبل از صدرالمتالهين موجود بذاته را منحصر به ذات حق میدانستند .شعر منظومه كه میگويد :
ما ذاته بذاته لذاته |
موجود و الحق العلی صفاته |
واجب الوجود را بر اساس سلوك فكری صدرالمتالهين تعريف میكند
اذا الوجود كان واجبا فهو |
و مع الامكان قد استلزمه |
هرگاه حقيقت وجود واجب باشد پس مطلوب حاصل است و با امكان ( يعنیاگر ممكن الوجود باشد ) مستلزم اين است كه خود واجب باشد شرح : در اين بيت برهان معروف به برهان صد يقين كه ابتكار صدرالمتالهين است آورده شده است . ما قبلا برهان بوعلی را كه از راهامكان و وجوب و اثبات امتناع تسلسل علل آورده شده است ذكر كرديم واينك نوبت تشريح اين برهان است :