مخلوقات و نظمی كه در خلقت اينها و در تشكيلات هستی اينها به كار رفتهاست نشان میدهد وجود مدبری را . آيات زيادی در اين باره هست كه احتياجبه استشهاد ندارد . يكی ديگر اينكه در قرآن به موضوع هدايت موجوداتاستدلال شده است و اين از اصل خلقت جدا گرفته شده است ، و چند آيه راهم نقل میكند ، مثلا از زبان موسی خطاب به فرعون اينچنين نقل میكند :« قال ربنا الذی اعطی كل شیء خلقا »(1) . پروردگار ما همان كسی است كههر چيزی را آنجوری كه بايست آفريده است ، در خلقت او آنچه را كهبايست داده است . تا اينجا استدلال به اتقان صنع است . جمله بعد اينست: « ثم هدی »: سپس او را هدايت و رهبری كرد . يعنی پس از آنكه او راخلق كرد و آن جوری كه بايست بيافريند آفريد ، او را هدايت كرد . كلمه [( هدی ) ] را با كلمه [ ( ثم ) ] از ما قبل خود جدا كرده است .در سوره سبح اسم میفرمايد : « الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی »( 2 ) .پس در اينجا نيز هدايت را عليحده ذكر كرده و از خلق و تقدير جدا كردهاست . از زبان ابراهيم میفرمايد : « الذی خلقنی فهو يهدين »( 3 ) .درباره انسان بخصوص نيز ، هدايت انسان را جدا از خلقت انسان به عنوانيك نعمت عليحده و به عنوان يك موهبت عليحده ذكر میكند : « اقرأ باسمربك الذی خلق ، خلق الانسان من علق ». بعد با كلمه [ ( اقرأ ) ] جدامیكند و میفرمايد : « اقرأ و ربك الاكرم الذی علم بالقلم »( 4 ) . اولخلقت انسان را ذكر میكند و بعد هدايت انسان را . پاورقی : . 1 سوره طه ، آيه . 50 . 2 سوره اعلی ، آيات 2 و . 3 . 3 سوره شعراء ، آيه . 78 . 4 سوره علق ، آيات 1 تا . 4 |