چنانچه من دنبال رشته اجتهاد را نگيرم اصلا كس ديگری نيست و به قدركفايت وجود ندارد ، در اينجا يك واجب كفائی متوجه او میشود ولی چون [( من به الكفاية ) ] وجود ندارد حكم واجب عينی را پيدا میكند . يكواجب عينی هم اينجا هست كه كار و كسب است . چون اين موضوع واجبكفائی خيلی اهميت دارد و [ ( من به الكفاية ) ] هم نيست ، به حكم قانونتزاحم نه به حكم استثناء اسلام اجازه میدهد به يك نفر كه وقت و عمرخودش را صرف امور دينی بكند و زندگی او از بيت المال مسلمين ادارهبشود . پس ببينيد همانطوری كه عرض كردم ، در مالياتها استثنائی قائلنيست و نمیگويد كه خمس و زكات به همه مردم تعلق میگيرد مگر به علمایدين . در تلاش برای معاش نيز استثنائی قائل نيست . در برخی از كشورهایغربی قوانينی هست كه مردم آن را تقديس میكنند ولی من اين تقديس رادرست نمیدانم . میگويند برای مبلغين مذهبی يك استثنائات قانونی قائلهستند ، آنها از يك قسمتاز مالياتها معاف هستند . عرض میكنم در اسلاميك همچو چيزی وجود ندارد ، يك قانونی كه خود قانون از اول استثناءداشته باشد نيست ، نه از جهت مالياتها و نه از جهت مسأله كار و كسب .بله در يك شرايط بالخصوص كه اين شرايط بالخصوص در اين آيه بيان شدهاست : « ما كان المؤمنون لينفروا كافة » . . . اسلام به آن افرادصلاحيتداری كه به درد اين كار میخورند و اگر كنار بروند [ ( من به الكفاية) ] وجود ندارد و خللی در انجام اين دستور لازم میآيد میگويد عجالتا وموقتا از اين دستور معاف هستيد . خود همين مرد بزرگ يعنی شيخ انصاری ، دربارهاش گفتهاند كه اين مردوقتی كه در نجف بود نصف روز را میرفت در بازار و در يك |