تحق العقول ديدهام و در كتب اهل تسنن هم قطعا ديدهام ، در سنن ابیداوديا صحيح مسلم و يا صحيح بخاری . پيغمبر اكرم فرمود : « نضر الله عبدا سمعمقالتی فوعاها و بلغها من لم يسمعها » ( 1 ) . خداوند خرم كند آن بندهایرا كه سخن مرا بشنود و آن را ضبط كند . پيغمبر اكرم مخصوصا تأكيد میكردكه هر چه را كه از من میشنويد بنويسيد : « اكتبوا عنی » در بحار الانواراخبار بسياری نقل میكند از رسول اكرم كه میفرمود : چيزهائی كه از منمیشنويد بنويسيد . مردم عرب مردمی بودند جاهل و بی سواد ، نويسنده درميانشان كم بود ، و همين تشويقهای نبی اكرم منشأ دو چيز شد ، يكی اينكهمردم را در وادی علم و سواد انداخت و تشويق به كتابت و سواد كرد ، وديگر اينكه از صدر اسلام ، هم قرآن و هم احاديث نبوی در كتابها ثبت وضبط شد ، هر چند يك چشم زخمی به احاديث نبوی رسيد كه آن چشم زخم بهقرآن كريم نرسيد و آن چشم زخم از طرف خليفه دوم بود . عمر بن الخطاب از نوشتن احاديث پيغمبر نهی میكرد و میگفت میترسم اگرمردم سر گرم به نوشتن و ضبط احاديث پيغمبر بشوند از حفظ و ضبط قرآن غافلبمانند يا احيانا حديثی را با قرآن مخلوط بكنند . به همين جهت او حديثرا ترويج كه نمیكرد هيچ ، جلوگيری هم میكرد . اين بود كه عده كمی بودندكه روی همان دستوری كه شخص پيغمبر داده بود [ احاديث نبوی را ] درحافظه خود و يا در نوشتهها ضبط میكردند . بالاخره فرمان يك خليفهنمیتواند در مقابل فرمان پيغمبر آن اندازهها مؤثر باشد ، آنهم در كاری كهمربوط به دانشمندان است . عمر بن عبدالعزيز كه در سال 99 هجری به خلافترسيد و متأسفانه خلافت او دو سال بيشتر طول نكشيد و پاورقی : . 1 اصول كافی ، ج 1 ص 4 . 3 |