سال باز برمیگردد به همان حرف اول خودش ، ولی در يك سطح عاليتری رو بهپيش است . اين راجع به حقايق طبيعی . راجع به قرآن چطور ؟ آيا حقايق قرآن همان چيزهائی است كه نوابغ مفسرينهزار سال پيش گفتهاند ؟ همان است كه در تبيان شيخ طوسی و مجمع البيانطبرسی و تفسير كشاف زمخشری و تفسير كبير امام فخر رازی آمده است ؟ ياخير ، خالق و واضع و مدون قرآن همان خالق و واضع و مدون طبيعت است ،همانطور كه طبيعت متشابهات و محكمات دارد و تدريجا بايد معماها ومشكلاتش حل شود و تدريجا بشر بايد خود را با حقايق طبيعت آشنا كند ،قرآن هم از اين قبيل است . پس ركن چهارم مسأله خاتميت ، فياضيت و پايان ناپذيری زمينه اجتهاد واستنباط است ، جوشانی و تمام ناشدنی آن است ، چيزی است كه [ به موجبآن ] هر زمان تازه است . فياضيت قرآن از ديدگاه احاديث در حديث است كه از امام صادق عليهالسلام پرسيدند : « ما بال القرآن لايزيد بالنشر و الدراسة الا غضاضة » ؟ يعنی چرا قرآن هر چه بيشتر خوانده وتدبر میشود بر طراوت و تازگی آن افزوده میشود ؟ فرمود : « لانه لم ينزللزمان دون زمان و لا لناس دون ناس ، و لذلك ففی كل زمان جديد و عند كلناس غض » ( 1 ) . يعنی از آن جهت است كه قرآن برای يك زمان معين وبرای مردم معين نازل نشده است ، برای همه زمانها و همه مردم است . ازاين جهت در هر زمانی نو است و نزد هر مردمی تازه است .پاورقی : . 1 عيون اخبار الرضا ، چاپ سنگی ، ص . 239 |