بنگاه كسب میكرد و نصف ديگر روز را میآمد در درس استادش مرحوم شريفالعلماء مازندرانی شركت میكرد ( و اينجور میگويند كه علت اين هم كه اينمرد كتاب [ ( مكاسب ) ] را در انجام معاملات به اين خوبی نوشته استاين بوده كه خودش مدتی در بازار بوده و از كارهای بازاری شخصا سر درمیآورده ) تا اينكه استادش شريف العلماء رفتن او به بازار را نهی وتحريم كرد و گفت تو از آن افرادی هستی كه بايد تمام وقتت اختصاص بهامور دينی داشته باشد ، و راست هم گفته است . پس ببينيد تا كجا اسلامجلو رفته است . اينها دستورهای منفی . دستورهای مثبت اسلام درباره عالم دينی بيائيم سراغ دستورهای مثبت . اسلام از عالم دينی چه میخواهد ؟ البته دردرجه اول ، علم و تفقه و بصيرت و دانش میخواهد . راجع به اين توضيحخواهم داد . يك چيز ديگر هست كه شايد بعضی توجه نداشته باشند و آناينست كه اسلام از عالم دينی و از مرجع امور دينی مردم و به اصطلاح ازمفتی كه برای مردم فتوا میدهد تقوا میخواهد ، آنهم نه تقوا در حد يكعدالت معمولی ، بلكه بيش از حد يك عدالت معمولی . اين را من بايد بايكی دوتا مقايسه برای شما عرض كنم تا خوب روشن شويد . ما در اصطلاح ، دو طبقه داريم از علماء دين كه يك طبقه راويان و ناقلانحديث هستند . راوی كسی است كه نقل میكند ولی استنباط نمیكند و نظرنمیدهد ، میگويد من شنيدم از فلان كس و او گفت من شنيدم از فلان كس ديگرتا میرسد مثلا به امام صادق عليهالسلام كه آن حضرت فلان چيز را فرمودند حالشرط راوی چيست و |