اسلامی و در درجه اول قرآن كريم برای تحقيق و مطالعه دارد به طوری كه هيچدورهای از دورهها را نمیتوان آخرين دوره مطالعه در قرآن به شمار آورد بهگونهای كه بشر بتواند ادعا بكند كه آنچه كه در اين كتاب بزرگ آسمانیهست همه را كشف كرده و مجهولی از اين جهت باقی نگذاشته است .در جلسه گذشته مقداری در اين باره بحث كرديم كه اساسا در صدر اسلام واز زمان پيغمبر اكرم اين مطلب مورد توجه بوده است كه هر چه بر بشربگذرد به حقايق اسلام و حقايق دين آشناتر میشود ، يعنی كسی گمان نكندمردمی كه در زمان پيغمبر بودهاند قرآن و سخن پيغمبر را يعنی معنی و عمقسخن پيغمبر و قرآن كريم را از مردمان بعدی بهتر میفهميدهاند و بيشتر بهعمق آن پی میبردهاند . بر عكس ، رسول اكرم صريحا میفرمود كسانی كه بعدهاخواهند آمد ممكن است معنی و مقصودی را كه من از جملههای خودم دارم بهتربفهمند ، و لهذا تشويق میكرد تحت همين عنوان كه شما هر چه از من میشنويدصحيح و درست ضبط بكنيد و برای آيندگان نقل بكنيد ، ای بسا كه آن كسی كهشما برای او نقل میكنيد او از خود شما كه ناقل هستيد بهتر مقصود مرابفهمد . داستان اعمش و ابوحنيفه حكايت معروفی است ، میگويند : سليمان اعمش كه يكی از محدثين اهلتسنن است ، يك وقت مسألهای را از يكی از فقهاء زمان خويش پرسيد . اوجواب داد . از او پرسيد به چه دليل تو اين جواب را میدهی و از كجامیدانی كه پاسخ مسأله چنين است ؟ گفت به خاطر روايتی كه تو خودت نقلكردهای از پيغمبر اكرم . از آن روايت اين مسأله نتيجه میشود . وقتیاستدلال كرد ، اعمش ديد درست میگويد . باز اعمش يك مسأله |