يكمرتبه انديشه درباره جملههای بالا هم عوض میشود كه همه آن تعبيرات ازقبيل ذات مقدس ، همه موجودات و اله عظمت و جبروت او هستند و او رامیجويند و تنها دل به او بستهاند و امثال اينها ، نه درباره آن ذاتمقدسی است كه قرآن او را به عنوان الله میشناساند كه منزه از هر نقص وحالت منتظره و مجرد از زمان و مكان است ، بلكه درباره واقعيت ديگریاست كه همه با او آشنا هستيم . كدام واقعيت ؟ چه ؟ : تكامل . در ذيل آن آيه چنين میخوانيم : " راستی از الله چه میفهميم ؟ جز تكامل مطلق ؟ جز آفرينش با همهابعادش ؟ و بالاخره جهان با حركت تكاملیاش به سوی يك بی نهايت بزرگ؟ " آيا الله در منطق قرآن يعنی تكامل مطلق ؟ تكامل ، حركت به پيش است وخداوند ، كمال و كامل مطلق است . فرق است ميان كمال و تكامل . مادیمسلكان تكامل مطلق را میپذيرند ، كمال مطلق را نمی پذيرند . اختلاف مادیبا الهی بر سر كمال مطلق است كه هيچ حالت منتظره و نيستی و كاستی وحركت ندارد ، نه بر سر تكامل مطلق . آيا الله يعنی آفرينش با همه ابعادش ، يا اينكه الله يعنی آفرينندههمه آفرينش با همه ابعادش ؟ آيا الله يعنی جهان با حركت تكاملیاش بهسوی بی نهايت بزرگ ، يا الله آن بی نهايت بزرگی است كه جهان از او سرزده و به سوی او در حركت و صيرورت است ( « الا الی الله المصير ») ؟الله به معنی تكامل مطلق ، به معنی آفرينش با همه ابعادش ، به معنیجهان با حركت تكاملیاش به سوی بی نهايت بزرگ ، چيزی است كه هر بیاللهی هم او را میپذيرد . شما اگر از فوير باخ و ماركس و انگلس و لنينو استالين هم بپرسيد ، به چنين اللهی اعتراف دارند . |