صورت يك امر لذيذ و شيرين در كام هر حيوانی ريخته شده است تا هر نسلیدر خدمت نسل آينده خويش باشد و از اين خدمت نيز لذت ببرد . اين علاقهرا تنها در نسل قبلی قرار نداده است . در انسان ، نسل بعد را نيز به نسلقبلی علاقمند گردانيده است ، اما نه به آن شدت كه گذشته را به آيندهعلاقمند كرده است . اين علاقهها رمز پيوندهاست . يكی ديگر از غرايز بشری ، حس حقيقت جويی و دانش طلبی و كاوش است .ممكن است مردم را در زمانی موقت از تحقيق و دانش و كاوش منصرف كرد ،اما برای هميشه نمی توان بر ضد روح حقيقت جويی و دانش طلبی بشر قيامكرد . از جمله غرايز انسان مال دوستی است . البته مال دوستی يك غريزهمستقيم در انسان نيست ، يعنی اينچنين نيست كه انسان مال را به خاطر مالدوست بدارد و مورد علاقه او باشد ، اما چون به حسب طبع و غريزه ، حوايجمادی زندگی خود را میخواهد رفع كند و در پارهای اجتماعات مانند اجتماعما وسيله رفع حوايج ، پول و ثروت است اگر انسان پول داشته باشد كليدهمه قفلها را در دست دارد و اگر نداشته باشد همه درها به رويش بستهمیماند از اين نظر ، آدمی پول را به عنوان كليد همه قفلها از نظر مادياتزندگی دوست میدارد . همچنانكه گفتيم با يك امر طبيعی و غريزی نمی توان مبارزه كرد ، بدينمعنی كه برای هميشه نمی توان آن را تعطيل كرد هرچند ممكن است در يكمدت محدود جامعه را بدان سو كشاند و هم ممكن است افرادی محدود را برایهميشه بدان سو كشاند ، اما بشر و جامعه بشری را نمی توان از مقتضيات يكیاز غرايز برای هميشه |