هزار گونه ممكن است كه يكی از آنها شكل " ت " است . حالا اگر قلم بهدست گرفت و شكل " منت " درآمد ، در حقيقت بايد گفت يكهزارماحتمالات از يكهزارم احتمالات از يكهزارم احتمالات صورت گرفته است . واگر كار خود را ادامه داد و چند سطر نوشت و از مجموع آنها اين شكلپديدار شد : " منت خدای را عزوجل كه طاعتش موجب قربت است و به شكراندرش مزيد نعمت . هر نفسی كه فرو میرود ممد حيات است و چون بر میآيدمفرح ذات . پس در هر نفسی دو نعمت موجود و بر هر نعمتی شكری واجب . ." . ، احتمال اينكه همه اين حروف تصادفا و نه از روی گزينش ، يعنی نهاز روی توجه و انتخاب ، صورت گرفته است آن قدر ضعيف است كه قابلتصور نيست ، يعنی عقل انسان عادتا آن را محال میداند . از اينجاست كهحكم میكند نيروی " گزينش " ، يعنی همان چيزی كه عقل و اراده ناميدهمیشود ، وجود دارد . اين است مسأله اينكه میگوييم استدلال از آثار و مصنوعات انسانها بروجود عقل و انديشه در آنها نه يك تمثيل منطقی است كه صرفا از مقياسقرار دادن فرد خودش را برای ديگران پيدا میشود ( مثل اينكه مثلا اگرخودش دل درد داشته باشد حكم كند كه همه مردم دل درد دارند ) و نه يكدليل تجربی است كه به دليل اينكه مكرر رابطه چنان آثاری را با عقلانسانها آزمايش كرده ، يعنی عقل و آثار آن را مستقيما تحت مطالعه قرارداده ، رابطه آنها را كشف كرده است ، بلكه نوعی برهان عقلی است شبيهبرهانی كه ذهن در مورد صدق قضايای متواتر تاريخی اقامه میكند ( 1 ) . پاورقی : . 1 ما تحقيق و تفصيل بيشتر بحث درباره ماهيت اين گونه استدلالها رادر بحثهای " شناخت " كردهايم ، اميدواريم به نشر آنها توفيق حاصلنماييم . |