شرافت و شهامت و شجاعت روح در همه كس رشد نمی كند . عزت و آزادگی وعدالتخواهی و خيرخواه بشر بودن در همه كس رشد ندارد . در انسان شهوترانو عياش ، اينها رو به زبونی و فرسودگی میروند ، در انسان از خود گذشته واز تن رهيده رشد میكنند ، و لذا در آنجا كه انسان به شهوت و عيش و نوشگراييده است ، همه سجايای انسانی مرده است و انسان در لجن سيئات اخلاقیفرو رفته است و بدان سبب جامعه و انسانها در راه سقوط میافتند . يكنمونه تاريخی اين مطلب ، داستان سقوط اسپانيای اسلامی است . كليسا هر چهخواست آن را از چنگال مسلمانان به در آورد ، نتوانست تا نقشهای ماهرانهكشيد و تعالی روح را از آنان گرفت ، آنان را به باده گساری و عياشیعادت داد و غيرت و شرفشان را برد و به دنبال آن سيادت و استقلالشان وسپس دين و اعتقاداتشان همه را نابود ساخت . اوليای حق حتی از بسياری از لذات مباح چشم میپوشيدند و از گرفتاری درلذات حلال نيز پرهيز داشتند ، زيرا میدانستند آنجا كه انسان پای بند لذتشد تعالی روح از او گرفته میشود چه رسد به آنجا كه پای بند گناه باشد .در آثار اسلامی ما اين مطلب به اين صورت طرح شده كه گناه ، سياه دلیمیآورد و سياه دلی ، بی ايمانی . به عبارت ديگر سيه كاری ، سيه دلیمیآورد و سيه دلی ، سيه فكری : " « ثم كان عاقبة الذين اساؤا السوأی انكذبوا بايات الله »" ( 1 ) . پاورقی : . 1 روم / . 10 |