تمام تلاشهای انسان نوعی حركت از قوه به فعل و از نقص به كمال است . ونيز به حكم اينكه جزئی از اجزای طبيعت است نه خالق طبيعت ، تصرف اودر طبيعت به شكل برقرار كردن رابطه مصنوعی ( غير طبيعی ) ميان اجزایطبيعت است . ساختههای انسان از قبيل شهر و خانه و كشتی عبارت است ازيك سلسله مواد طبيعی كه با يك ارتباط مصنوعی به خاطر يك هدف و غايتیكه آن هدف و غايت ، هدف صانع و سازنده است نه هدف مصنوع و ساخته شده، و سازنده میخواهد به وسيله اين ارتباط مصنوعی به هدف و غرضی نائل آيد، با يكديگر پيوند يافتهاند . پس مقوم صنع بشری دو چيز است : الف . پيوند اجزای مصنوع ، پيوند مصنوعی است و نه طبيعی . ب . هدف و غرضی كه در اين صنع به كار رفته ، هدف و غرض صانع است ،يعنی اين صانع است كه به وسيله اين مصنوع ، خود را به هدفی میرساند و ازخود رفع نقص میكند و به نوعی خود را از قوه به فعليت میرساند .هيچ يك از اين دو ركن در صنع باری تعالی نمیتواند وجود داشته باشد .نه ممكن است رابطه اجزای مصنوع با يكديگر يك رابطه غير طبيعی باشد و نهممكن است هدف موجود هدف صانع باشد ، بلكه بايد پيوند اجزای مصنوع بايكديگر پيوند طبيعی باشد ، آنچنان كه در پيوند اجزای منظومه شمسی يامنظومه اتمی يا در اجزای يك مركب طبيعی جمادی يا در اجزای گياهان ياحيوانات يا انسان مشاهده میكنيم . اين است معنی سخن حكمای الهی كه میگويند : غايات |