ه . گذشته از همه اينها در جهان موجود ، نقصها و بديها و زشتيها ديدهمیشود كه با حكمت بالغه الهيه جور نمی آيد از قبيل طوفانها ، زلزلهها ،بيماريها و غيره . اينها خلاصهای است از ايرادهای هيوم كه ما به زبانی نسبتا شرقی آنها راتقرير كرديم . اكنون به بررسی اين ايرادها میپردازيم : 1 اينكه آقای هيوم پنداشته است كه برهان نظم ماهيت تجربی دارد ، مانندهمه برهانهای تجربی ديگر ، اشتباه است . براهين تجربی در مواردی است كهبخواهيم رابطه يك پديده محسوس را با يك پديده قابل احساس ديگر كشفنماييم . به عبارت ديگر ، برهان تجربی تنها در مورد كشف رابطه ميان دوجزء از طبيعت میتواند جاری باشد ، نه در مورد كشف رابطه ميان طبيعت وماورای طبيعت . به عبارت ديگر ، تجربه آنجا ميسر است كه پديدهای را درطبيعت مشاهده میكنيم و میخواهيم علت يا علل آن پديده را با آزمايشكشف كنيم و يا میخواهيم آثار و نتايج و معلولات آن را به دست آوريم .مثلا با تجربه ، رابطه ميان حرارت آب و بخار شدنش و يا رابطه ميان سردیآب و منجمد شدنش را میيابيم . وقتی كه دو عامل را در پی يكديگر ديديم واز دخالت عاملی ديگر هم مطمئن شديم ، حكم میكنيم كه يكی از ايندو علتديگری است . پس شرط تجربی بودن يك رابطه اين است كه هر دو طرف رابطه، قابل احساس و تحت تسلط مشاهده حسی ما باشند . |