يكديگر برتر آمده و در سطح آفرينش در رابطه خداوند و همه قوای وجود مطرحگردد و به صورت نماز ، صورت خارجی يابد " . اولا در كدام لغت و كدام تاريخ ، نماز ( صلوه ) به معنی پيوستگی مياناعضای يك حزب يا پيوستگی به طور مطلق آمده است ؟ ثانيا مگر قرآنپيوستگی ميان اهل ايمان ( حزب الله ) را صريحا توصيه و تأكيد نكرده است؟ : " « و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا » " ( 1 ) ( همه بايكديگر به ريسمان الهی چنگ بزنيد و از يكديگر جدا مباشيد ) . اكنون چهضرورتی هست كه هر جا نام " صلوه " آمده آن را به معنی پيوستگی عناصرانقلابی بگيريم و نماز معهود را به عنوان صورت عينی اين پيوستگی در رابطهبا كل هستی به حساب آوريم ؟ ثالثا اينكه میگوييد " به روزگار غيبانقلاب ، بايد بين عناصر انقلابی نوعی پيوستگی . . . باشد " مفهومش ايناست كه در روزگار شهادت انقلاب ، دستور " « اقيموا الصلوه »" ( 2 )بلا موضوع است ، همچنانكه نظير اين را در مورد جمله " « و مما رزقناهمينفقون »" گفتهايد . آيا مسلمانان صدر اسلام در دوره مدينه ، كه دوره بهاصطلاح شهادت انقلاب بود ، دستور " « اقيموا الصلوه » " و دستور" « و مما رزقناهم ينفقون »" را اجرا نمی كردند ؟ ! از شما میپرسم آيا از نظر قرآن ، پيوستگی عناصر مؤمن ، مولود و تابعوابستگی انسان با خداست يا وابستگی انسان با خدا تابع و مولود و مظهروابستگی عناصر مؤمن انقلابی است ؟ آيا نماز معهود مسلمانان صورت خارجیپيوستگی مؤمنان است يا پيوستگی مؤمنان در حكم صورت اجتماعی پيوستگیمؤمنان با خداست ؟ شما خلود و جاودانگی را كه در قرآن آمده است ، همان گونه تفسير پاورقی : . 1 آل عمران / . 103 . 2 حج / . 78 |