تقيه نوعی سپر به كار بردن است در مبارزه . اين كلمه از ماده " وقی" است كه به معنی نگهداری است . وظيفه يك فرد مبارز در مبارزه تنهااين نيست كه حريف را بكوبد ، خود نگهداری تا حد امكان نيز وظيفه مبارزهاست . تقيه يعنی هرچه بيشتر زدن و هرچه كمتر خوردن . به هر حال ، تقيهتاكتيك معقول و خردمندانهای است در مبارزه . ولی امروز میبينيم كه اين كلمه از مفهوم اصلی خود بكلی تهی گشته ومفهوم ضد مبارزه به خود گرفته است . از نظر عافيت طلبان ، تقيه يعنی ازميدان به در رفتن و صحنه را به دشمن واگذار كردن ، و در مقابل ، به جر وبحث و هو و جنجال پرداختن . اما چگونه شد كه ماديين اين سنگر را اشغال كردند ؟ ممكن است گفته شودعلت اينكه ماديين اين سنگر را اشغال كردند ، اين بود كه الهيون تخليهكردند . ولی اين گفته صحيح نيست ، علت ديگری در كار است . در اين جهت كليسا بيش از همه مسؤول است . در غرب همچنانكه قبلااشاره شد از يك طرف مفاهيم نا معقولی درباره خدا و جهان ديگر و عيسیمسيح عرضه شد كه افكار حر و آزاد و روشن نمی توانستند بپذيرند . آنچه همبه عنوان حكمت الهی عرضه میشد كه وابسته به كليسا بود نيز همين طور ، بهاضافه اينكه نوعی ارتباط مصنوعی ميان ايمان به خدا و مشروع شمردناستبدادها و اختناقها از يك طرف و ميان بی خدايی و حق حاكميت ملی وپيكار در راه كسب حقوق ، از طرف ديگر برقرار شد . اينها موجب شد كه برخی مصلحان اجتماعی و داعيه داران ، برای اينكه خودرا در راه مبارزات اجتماعی يكسره از اين قيود آزاد |