انديشمندان واقعی به دست نياورد . افرادی بودهاند كه مادی فكر میكردهاند، ولی هيچ گاه شخصيت برجسته صاحبنظر علمی را نمی يابيم كه واقعا پيرومكتب مادی باشد . آنچه احيانا به ابن مقفع و محمد بن زكريای رازی و ياخيام نسبت داده میشود ، اساس درستی ندارد و غالبا دشمنان اينها رویاغراض شخصی اين نسبتها را دادهاند ( 1 ) . با اينكه در همه دورهها زنادقه و دهريينی بودهاند كه با شعر و نثر وخطابه عقايد خويش را تبليغ میكردهاند ، ما از نظر تاريخ انديشه بهانديشهای قابل طرح از ماديين بر نمیخوريم . انديشههايی كه به سود فلسفهمادی و به عنوان اشكال و ايرادی بر فلسفه الهی طرح شده - كه قابل بررسیبوده است - از طرف خود الهيون طرح شده است . از اين رو ماديين در جهاناسلام " تاريخ " و سرگذشت دارند ، اما انديشههای مادی " تاريخ " وسرگذشتی ندارد . در نيم قرن اخير ، فلسفه مادی در ايران و ساير كشورهای اسلامی در اثرترجمه كتب فلاسفه مادی غرب جانی تازه گرفت و پيروانی به دست آورد ،ولی در همان حمله اول بی پايگیاش ظاهر شد و از پای درآمد ، معلوم شد كهانديشههای مادی با همه زرق و برقهای ظاهری ، محتوايی ندارد . كاملا مشهوداست كه ماترياليستهای ايران در برابر الهيون پاسخی ندارند و جز تكرارهمان سخنان هميشگی كاری از آنها ساخته نيست . آنان ترجيح میدهند كه خودرا درگير اين مسائل نكنند و همان روش " سراسر تبليغی " را كه با آنآشنا هستيم ادامه دهند . ماترياليستهای ايران اخيرا به تشبثات مضحكی دست زدهاند . اين تشبثاتبيش از پيش فقر و ضعف اين فلسفه را میرساند . يكی از اين پاورقی : . 1 رجوع شود به كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران بخش سوم ، فصلفلسفه و حكمت . |