« ممركم لمقركم » ( 1 ) « تجهزوا ، رحمكم الله ، فقد نودی فيكم بالرحيل »(2) . همانهائی هم كه حافظ نهج البلاغه بودند اگر میتوانستند نهج البلاغهرا عنوان بكنند ، موضوعاتی كه میتوانستند درباره آن موضوعات صحبت بكننداز همين خطبههای نهج البلاغه كه خطبههای زهدی است تجاوز نمیكرد يعنیزمينه بحث برای آنها در قسمتهای ديگر نهج البلاغه باز نبود و طرز فكراجازه نمیداد . اين حقيقت است . تا اينكه تحولات اجتماعی اخير پيداشد ،و يك عده فيلسوفان اجتماعی در دنيا پيدا شدند و يك سلسله افكار اجتماعیپيدا شد ، يكمرتبه راستی بر رونق نهج البلاغه افزوده شد و بازار نهجالبلاغه رونق بيشتری پيدا كرد ، تازه خطيب و غير خطيب آمادگی پيدا كردندكه مثلا نامهای كه اميرالمؤمنين به مالك اشتر نوشته است و نكات اجتماعیو سياسیئی را كه در آن گنجانيده است جمله به جمله بيان كنند و در اطرافآنها شرح بدهند . اين نهج البلاغه كه هزار سال است در دست همه است ،اين نامه هم كه هزار سال است كه بود ، وقتی هم كه نگاه میكنيد میبينيدكه راستی معنی جملهها هم همين است كه در نهج البلاغه بوده و هيچ از خودبه نهج البلاغه نبستهاند ، نه لفظی به آن بسته میشود و نه معنائی توجيه وتفسير میشود ، ولی افراد و افكار آمادگی نداشتند ، به عبارت ديگر زماناجازه نمیداد ، ولی اكنون زمان اجازه میدهد . اين نشان میدهد كه اين كتاب كه بچهای از بچههای قرآن كريم است باگذشت زمان آمادگی بيشتری پيدا میكند برای اينكه در اطراف جملههايشتحقيق و مطالعه بشود . غرضم از همه اين مطالبی كه عرض كردم و به طور فشرده برای آن پاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 201 . 2 نهج البلاغه ، خطبه . 202 |