شرح : در اين بيت به رد نظريه مخصوص اشاره میكند . چنانكه قبلا گفتيمطبق عقيده منسوب به نظام هر جسم مركب است از ذرات لا يتجزی لا يتناهی .نظام باساير متكلمين در نظريه تركب جسم از اجزای لا يتجزی وحدت نظر دارد، چيزی كه هست او بر خلاف ساير متكلمين معتقد است كه آن اجزاء لا يتناهیمیباشند . براهين گذشته برای رد عقيده خاص نظام هم كافی است ، زيرا آنبراهين تركب جسم را از اجزاء لا يتجزی به طور مطلق نفی میكرد خواه متناهیفرض شوند و يا غير متناهی ، ولی براهين خاصی بر رد خصوص عقيده نظامهست . در شعر بالا به دو برهان اشاره شده است : برهان قطع و برهان تناسب .اما برهان قطع : اگر جسم از اجزاء غير متناهيه تاليف يافته باشد حركتكه عبارت است از طی مسافت معين در زمان معين محال است و حال آنكهحركت موجود است پس تركب جسم از اجزاء غير متناهيه باطل است .توضيح اين كه به موجب تركب جسم از اجزاء غير متناهی هر قطعيه ازمسافت را كه در نظر بگيريم دارای اجزاء غير متناهيه است ، زيرا فرقی ازاين جهت ميان جسم بزرگ و كوچك نيست ، آن جسمی كه بر روی آن جسم حركتصورت میگيرد بنابر فرض ، دارای اجزاء غير متناهيه است و خاصيت غيرمتناهی اين است كه نصفش هم غير متناهی است ( زيرا اگر نصفش متناهیباشد كل نيز كه مجموع دو نصف است نيز متناهی خواهد بود ) و هم ربع وثمن و هر كسری را كه در نظر بگيريم هم غير متناهی خواهد بود . پس اگرحركتی صورت بگيرد طبعامقداری مسافت بايد طی شود و آن مقدار خود مجموعیاز اجزاء غير متناهی است و آنگاه شیء متحرك به آخرين جزء آن مسافتمیرسد كه بينهايت جزء را در بی نهايت لحظه |