در اطراف نظر متكلمين و نظر ذيمقراطيس بحث میشد و سپس مشاجره مشائينو اشراقيون طرح میگرديد ، ولی در اين كتاب ( 1 ) برعكس عمل شده است .مقصود اين بيت اين است كه هيولی به معنی مادهای كه حامل قوه و استعدادشیء ديگر باشد ، به عبارت ديگر ، چيزی كه امكان شدن چيز ديگر داشته باشدامری است غير قابل انكار . احدی نيست كه نظام " شدن " را انكار كند .همه میدانند كه برخی چيزها استعداد تحول به شیء ديگر در آنها هست . مثلادر نطفه انسان استعداد انسان شدن و در دانه گندم استعداد گندم شدن است .پس نطفه ، ماده انسان است ، و دانه گندم ، ماده بوته گندم است . و نيزهمه قائلند كه در جهان چيزی وجود دارد كه ماده اصلی و ماده المواد است .يعنی او چيزی است كه از ماده ديگر به وجود نيامده است بلكه همه چيزديگر از او به وجود آمده است ، به عبارت ديگر منبع همه استعدادها اواست ولی خود او مسبوق به استعدادی و چيزی كه حامل آن استعداد باشد نيست. پس در اصل ماده اصلی اختلافی نيست ، اختلاف در چيزهای ديگر است كه بهزودی توضيح خواهيم داد :
پاورقی : 1 - يعنی كتاب منظومه حاجی سبزواری . |