ماده است و آن را مخلوق ذهن بشر میداند . اگر ماترياليسم را به اين معنیبگيريم بايد همه الهيون را - چه مسلمان و چه غير مسلمان - ماترياليستبخوانيم ، زيرا اينها همه ماده را كه واقعيتی است در بستر زمان و مكان ،و حقيقتی است متغير و متحول و متكامل و محسوس و ملموس ، امری عينی وماورای ذهنی و ذی اثر میدانند . مادی بودن و ماترياليست بودن به اينمعنی با مسأله خدا و توحيد منافاتی ندارد ، بلكه عالم ماده و طبيعت بهعنوان يك واحد " كار " و يك واحد " مصنوع " ، بهترين وسيله برایشناسايی خداوند است . اراده حكيمانه خداوند در جريان همين تحولات مادیكشف میشود . قرآن كريم پديدههای مادی را به عنوان آيات الهی ياد می كند. و گاهی اين كلمه استعمال میشود و مراد از آن انكار موجود ماورای مادهاست ، يعنی مكتب انحصار ، مكتبی كه هستی و نظام وجود را در انحصار مادهمیداند و هستی را در چهارچوب آنچه در تغير و تبدل است و در بستر زمان ومكان واقع است محدود و محصور میكند و آنچه را كه از چهار ديواری تغير وتبدل و احساس و لمس بشر بيرون است ، منكر است و معدوم و نيستمیپندارد . اكنون بحث ما پيرامون علل گرايش به اين مكتب يعنی مكتب انحصار استكه چطور شد گروهی از بشر طرفدار انحصار گشتند و به مكتب نفی گراييدند ودر صدد انكار خدا برآمده ، بيرون از جهان ماده را نيست پنداشتند . آيا انسان بالفطره الهی است يا مادی ؟ طرح اين بحث به اين كيفيت كه علل گرايشهای مادی |