اشتغال كردهاند . خاصيت تحرك و انقلابی بودن را آنها نسبتا به خوداختصاص دادها ند . بايد اعتراف كنيم كه مفاهيم دينی در عصر ما ازهرگونه حماسهای تهی گشته است . و از آن طرف با توجه به عكس العملی كهظلم و ستمگری در روح طبقه محروم و ستمكش ايجاد میكند و با توجه به روحقهرمان پرستی كه در همه افراد بشر وجود دارد ، كافی است كه ارزش مثبتاين تبليغ عملی را به نفع ماترياليسم و ارزش منفی آن روش عملی را كهاكنون الهيون ما دارند ، عليه خدا و مذهب درك كنيم . اين جريان ، عجيب به نظر میرسد ، قاعدتا میبايست برعكس باشد ، زيرالازمه خداشناسی و خداپرستی اين است كه انسان را به هدفهای مافوق مادياتوابسته میكند و او را در راه هدفهای عالی خود با گذشت مینمايد ، برخلافماترياليسم كه طبيعتا آدمی را با ماده و ماديات و آنچه مربوط به حياتفردی و شخصی آن هم در حدود شؤون مادی زندگی است پای بست میكند .بعلاوه ، تاريخ نشان میدهد كه همواره پيامبران و پيروان آنها بودهاند كهدر مقابل فرعونها و نمرودها و صاحبان قدرت به پا خاستهاند و قدرتهایاهريمنی را در هم كوفتهاند . پيامبران بودند كه با نيروی ايمان ، از طبقهمحروم و استثمار شده قدرتی عظيم عليه " مع " و " مترفين " به وجودمیآوردند . قرآن كريم در سوره قصص میفرمايد : « و نريد ان نمن علی الذين استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهمالوارثين 0 و نمكن لهم » |