است . در غرب ديويد هيوم فيلسوف انگليسی قرن هيجدهم بر اين برهان خدشههايیوارد كرده و از آن هنگام تاكنون بسياری از غربيها را عقيده بر آن است كهبرهان نظم كه بزرگترين تكيه گاه الهيون است از اعتبار افتاده است . بیاعتبار شدن ادله اثبات خدا ، خصوصا دليل نظم ، يكی از علل گرايش بهماديگری در جهان غرب است . اينك به بررسی خدشههای جناب هيوممیپردازيم . هيوم كتابی تأليف كرده به نام محاورات درباره دين طبيعی . در آنكتاب ، شخصی فرضی به نام " كلئانتس " از برهان نظم دفاع میكند و شخصفرضی ديگری به نام " فيلون " بر آن خدشه وارد میسازد و به اين ترتيبميان اين دو نفر محاوره صورت میگيرد . البته هيوم شخصا ماترياليستنيست . او میكوشد ثابت كند كه ادلهای كه الهيون اقامه كردهاند ،استحكام علمی ندارد ، همچنانكه ادله ماديون نيز چنين است . او معتقداست ايمان ، امری قلبی است و از نظر عقلانی اگر بنا شود برهان نظم ملاكقرار گيرد ، همين قدر میتوان گفت كه : " نظم مشهود در طبيعت اگر دليل كافی نيست لااقل قرينه است بر اينكهعلت يا علل نظم در جهان احتمالا شباهتی به عقل و خرد انسانی دارد . اماورای اين ، ما راهی برای بسط و تعميم اين دليل به منظور اثبات خصوصياتاين علت با اين علل نداريم " ( 1 ) . پاورقی : . 1 ريچارد پاپكين و آوروم استرول : كليات فلسفه ، ترجمه دكتر سيد جلالمجتبوی ، ص . 231 |